فریبا محمدی

این سایت یک وبلاگ دانشجویی در حوزه ارتباطات و جهت درج مقالات تخصصی این رشته میباشد.

فریبا محمدی

این سایت یک وبلاگ دانشجویی در حوزه ارتباطات و جهت درج مقالات تخصصی این رشته میباشد.

ارتباطات ، رشته ای تحصیلی در حوزه روابط اجتماعی بوده که به سبب بسط و نفوذ آن در جنبه های متعدد زندگی امروزی از اهمیت خاصی برخوردار شده و امکان ادامه تحصیل در این رشته تا سطح دکتری فراهم میباشد. فارغ التحصیلان این رشته دارای تخصص و مهارت جهت اشتغال در سازمانهای مختلف از سطوح بین الملل تا شرکتها و نهادهای دولتی و خصوصی را دارند.

بایگانی
آخرین مطالب

تحلیل و تفسیر

شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۴۴ ق.ظ


کاهش رشد جمعیت کشور و آثار و پیامدهای آن:

 

امروزه بسیاری از کشورها در وضعیت عدم تعادل جمعیتی قرار دارند، از یک سو کشورهای فقیر و در حال توسعه با مشکلات و مسائل رشد بی رویه جمعیت دست و پنجه نرم می کنند، از سوی دیگر جوامع توسعه یافته از نتایج منفی شدن رشد جمعیت و سالخوردگی جمعیت رنج می برند، به عبارت دیگر، اکثریت کشورهای جهان به نوعی با مشکلات ناشی از عدم تعادل جمعیتی مواجه اند.

در ایران نیز طی سال‌های اخیر همواره هشدارهایی نسبت به کاهش زاد و ولد در کشور و پیر شدن جمعیت مطرح شده، معضلی که بسیاری از کارشناسان آن را حاصل تداوم سیاست کنترل جمعیت در دهه های 60و70 عنوان می‌کنند. اگر چه هنوز نیز بعضی از کارشناسان معتقدند که افزایش جمعیت، فقر را تشدید می کند و باید سیاست‌هایی اتخاذ گردد تا مردم متقاعد شوند که آینده زندگی خود و فرزندانی که زاد و ولد خواهند کرد تضمین خواهد بود ،در غیر اینصورت اگر مردم دچار نگرانی و اضطراب و ناامنی نسبت به آینده خود و خانواده باشد طبیعتا در واکنش به آن کنترل جمعیت را ادامه خواهند داد.

هرچند نگرانی از روند فزاینده رشد جمعیت کشور در دهه 60 منجر به اعمال سیاست های منسجم و موفق کنترل جمعیت گردید لیکن تداوم این امر اینک به بروزمعضلی دیگر و تهدیدی جدی برای آینده کشور گشته است که برخی از مهمترین آثار و پیامدهای کاهش رشد جمعیت را به شرح ذیل بررسی مینماییم:

1-عدم رشد و توسعه اقتصادی

از جمله آثار و پیامدهای منفی کاهش جمعیت، تغییر ساختار جمعی و به اصطلاح، پیر شدن جمعیت کشور و در نتیجه، عدم رشد و توسعه اقتصادی است. بدین معنا که انتقال هرم سنی جمعیت از جوانی به سالخوردگی، در شرایطی است که محرکة اصلی و کلیدی توسعه «منابع انسانی» می باشد؛ زیرا اگر به راستی دولتی بخواهد در خدمت مردم باشد و در تلاش برای توسعه اقتصادی جامعه باشد و همه توان و ظرفیت منابع ملی، سرمایه و زیرساخت های سخت افزاری و نرم افزاری را به درستی به کار گیرد، افزایش جمعیت عاملی برای شتاب روند توسعه اقتصادی می باشد؛ زیرا مهم ترین نیاز اولیه توسعه اقتصادی، وجود نیروهای جوان، فعال و کارآمد است.

بنابراین، کاهش جمعیت موجب پیری جمعیت است که خود مانعی برای رشد و توسعه اقتصادی خواهد بود. به عبارت دیگر، در شرایط کنونی که جامعه ما با معضل گسل کاهش جمعیت مواجه است، این امر عامل مهمی برای عقب ماندگی و عدم توسعه کشور است.

2-پیری و بی نشاطی جمعیت

با کاهش و رشد منفی جمعیت، جامعه پیر می شود و از نشاط و سرزندگی لازم برخوردار نخواهد بود؛ زیرا جوانان مایة پویایی و سرزندگی جوامع هستند و غالب نوآوری ها، خلاقیت ها و نیز جهش های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی توسط نیروهای جوان بروز مینماید.

در جامعه با جمعیت پیر، دولت ها و صاحبان سرمایه، احساس خطر می کنند و اساساً ناامیدی بر جامعه سایه

می افکندبه همین دلیل در اکثر کشورهای اروپایی و غربی که این معضل وجود دارد دولت ها برای تشویق مردم به زاد و ولد سیاست های تشویقی و حمایتی را در دستور کار دارند و در برخی دیگر مانند استرالیا و کانادا سیاست پذیرش مهاجر نیز دنبال میشود.

3-آسیب های اخلاقی و تربیتی

یکی از پیامدهای منفی کاهش و نیز کنترل جمعیت، آسیب های اخلاقی و تربیتی است. چرا که مدیریت و همزیستی در خانواده های بزرگ، به انواعی از نظم وانضباط نیاز دارد که حاصل آن زندگی موفق است. مواردی مانند ایثارکردن، احیای خود برای دست برداشتن از امکانات و پیش دستی برای رسیدن به آینده.

کودکان در خانواده های کم جمعیت، به ویژه تک فرزندی، همواره با سلسله خواست ها و انتظارات بی پایانی رشد می کنند که همه یا اکثر آنها برآورده می شود از این رو، فرزندان در چنین خانواده هایی با مفاهیم ارزشی و اخلاقی ای نظیر قناعت، ایثار، گذشت، کمک به هم نوعان، صبر، شکیبایی، تحمل، مدارا و... بیگانه خواهند بود. از سوی دیگر، به دلیل اصالت رفاه و لذت، والدین نیز فرزند بیشتر را «مزاحم» تلقی می کنند.

والدین در چنین خانواده هایی، از نعمت فرزندان، بی بهره خواهند بود. بنابراین، اگر در نگرش دینی قناعت، ایثار، گذشت، همیاری، کمک به همنوعان، کار و تلاش برای رشد و راحتی دیگران و سایر ارزش های اخلاقی، فی نفسه ارزش است و رفاه و لذت مادی در درجه دوم اعتبار و اهمیت قرار دارد، سیاست های کاهش جمعیت تا حد پیدایش خانواده های تک فرزند از این منظر، امری نامطلوب خواهد بود؛ زیرا کنترل جمعیت منجر به هسته ای شدن و تک فرزندی شدن خانواده شده، و این خود تابعی از اولویت یافتن رفاه و لذت مادی است. این امر تغییراتی را در رفتارهای جنسی مردان و زنان موجب می شود.

دستیابی دختران و پسران در سنین مختلف به ابزارهای کنترل بارداری و اطمینان از عدم بارداری های ناخواسته، زمینة لازم را برای ایجاد روابط جنسی خارج از چارچوب خانواده افزایش می دهد. علاوه بر اینکه، تنظیم خانواده و کنترل جمعیت دستاویز مناسبی برای مدافعان سقط جنین در جامعه می شود.

  4- اخلال در ارتباطات اجتماعی

طبق تحقیقات، بچه هایی که در خانواده های تک یا کم فرزند زندگی می کنند، ارتباطاتشان در جامعه با اخلال مواجه است. زیرا امکانات اقتصادی در چنین خانواده هایی فقط به یک یا دو فرزند اختصاص می یابد و چنین فردی خود را عادت نمی دهد که خواسته های خود را محدود کند و با دیگر فرزندان مشارکت و ارتباط و تعامل داشته باشد. در نتیجه بچه های بی مسئولیتی در این خانواده ها تربیت می شوند.

در گذشته در خانواده ای که 4 یا 6 فرزند وجود داشت امکانات بین فرزندان تقسیم می شد و بچه ها در دوران کودکی تا حدی فشار اقتصادی را تجربه می کردند. بچه ها هر کدام سلایقی داشتند به همین دلیل با هم درگیر می شدند و در همین دعواها آرام آرام یاد می گرفتند که چگونه باید حقوق یکدیگر را رعایت کنند و با یکدیگر تعامل داشته باشند در مدتی که فرزندان در خانه پدر بودند راه تعامل و کنار آمدن با هم را یاد می گرفتند و بعد که وارد اجتماع و زندگی خانوادگی می شدند، مشکل نداشتند. اما بچه هایی که تک فرزند هستند با ورود به اجتماع در خیلی از مواقع با مشکل روبه رو می شوند چون تمرین همزیستی و تعامل را قبلا نکرده اند و چنین افرادی خودمحور و فردگرا هستند.

5- عدم بهره‌مندی از موهبت‌های اجتماعی خویشاوندی

نکته دیگری که به نحو غیرمستقیمی به موضوع جمعیت و زادوولد در کشور بستگی پیدا می‌کند، موضوع «تشکیل خانواده» و «روابط خویشاوندی» است که در اسلام به هر دوی آن‌ها تأکید شده است. عامل بنیادین گسترش جمعیت، خانواده است و خانواده به خویشاوندی وابسته است. جمعیت بدون خانواده زیاد نمی‌شود و خانواده بدون خویشاوندی همانند خاله و عمه و دایی و عمو دارای نقص‌های فراوان هنجاری خواهد بود. چراکه خانواده و سنت‌ها لازم و ملزوم یکدیگر هستند. یعنی اینکه سنت، مؤید خانواده است و در مقابل، خانواده به پاسداشت سنت‌ها همت می‌گمارد. در چنین صورتی، باید برای اصلاح روند نامعقول کاهش جمعیت، بر روی مفهوم خویشاوندی تأکید جدی شود؛ در غیر این صورت، دو یا سه نسل دیگر جامعه ما با بحران خویشاوندی روبه‌رو خواهد بود.

 

6- افزایش هزینه‌ های نگه‌داری از سالمندان

در جوامعی که خانواده‌ها به سمت تک فرزندی می‌روند، خانه‌ی سالمندان یک ضرورت می‌شود. وقتی پدر و مادر به سنی می‌رسند که دیگر توانایی اداره‌ی خودشان را ندارند، نیازمند به شخص دیگری می‌شوند. اگر این پدر و مادر فرزندان زیادی داشته باشند، به صورت طبیعی آنان از والدین خود به نوبت مراقبت می‌کنند؛ اما اگر آن‌ها یک فرزند داشته باشند،  مسئولیت نگه‌داری والدین به دوش همین یک فرزند می‌افتد. این فرزند اگر بخواهد بار نگه‌داری از والدین را بر دوش بکشد، باید از کار و فعالیت اقتصادی چشم پوشیده و بسیاری از کارهای دیگر خود را تعطیل کند. به صورت طبیعی بسیاری از فرزندان این کار را نمی‌کنند و یا بهتر است بگوییم که نمی‌توانند این کار را انجام دهند. در نتیجه دولت باید وارد عمل شده و از سالمندان نگه‌داری کند. اگر فرزندان هم بخواهند بار نگه‌داری از والدین را بر دوش بکشند، پیش‌رفت جامعه متوقف خواهد شد؛ زیرا با وجود وقت زیادی که نگه‌داری از یک سالمند می‌گیرد، نسل بعدی از فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی محروم خواهد شد.

7- کاهش تولید محصولات داخلی

مسلما یکی از عوامل اصلی و موثر در رشد و افزایش محصولات تولیدی هرکشوری در عرصه های مختلف ، عامل نیروی انسانی است.در کشور ما به دلیل گستردگی وسعت و تنوع تولید محصولات مختلف نقش نیروی انسانی در بالا بردن بهره وری تولید انکار ناپذیر است. تکیه بر استفاده از محصولات داخلی و حتی صادرات آن منجر به توانمندی اقتصادی هر کشوری شده واز رموز موفقیت در عرصه جهانی خواهد بود.

8- ضعیف شدن نیروی دفاعی کشور

بدون تردید جمعیت جوان و همچنین زیاد بودن جمعیت، یکی از مؤلفه‌های اصلی قدرت می‌باشد .کاهش جمعیت جوان، به معنای کم شدن تعداد نیروهای توانمند برای دفاع از اقتدار، امنیت و تمامیت ارضی کشور است و این موضوع برای کشوری با ویژگی‌ های نظام جمهوری اسلامی ایران که همواره در معرض تهدیدهای فزاینده نظام سلطه و جهان استکبار است، بسیار خطرساز است. با پیش‌رفت‌هایی که در عرصه‌ی جنگ‌های مدرن شکل گرفته، برخی به اشتباه افتاده و گمان کرده‌اند امروزه برای حفظ اقتدار دفاعی نیازی به جمعیت نیست؛ اما این یک گمان اشتباه است. همین قدر بدانید که کشورهای مدعی جنگ‌ مدرن، برای افزایش جمعیت خود به تکاپو افتاده‌اند؛ مثلاً اسرائیل با این که مدرن‌ترین تسلیحات نظامی را در اختیار دارد؛ اما به شدت با کنترل جمعیت مخالف بوده و در این رژیم هر عائله‌ی یهودی، حداقل باید چهار فرزند داشته باشد.  جالب است بدانید که در میان بیست و شش کشور منطقه‌ی خاورمیانه،  از نظر نرخ باروری کل، رژیم اسراییل با نرخ 2.91 رتبه‌ی هفتم و ایران با نرخ 1.59 رتبه‌ی بیست و پنجم را دارد!!

9- کاهش جمعیت جوان و نخبه‌ی کشور

بدون تردید نیروی جوان در پیش‌رفت علمی کشور نقشی اساسی ایفا می‌کند. بسیاری از جمعیت نخبه‌ی کشورها را جوانان تشکیل می‌دهند. هر اندازه جمعیت به سمت سالمندی پیش می‌رود، به صورت طبیعی از طبقه‌ی جوان نخبه کاسته می‌شود. درست است که دانشمندان سالمند از سرمایه‌های بی‌بدیل هر جامعه‌ای محسوب می‌شوند؛ اما باید پذیرفت که نخبگان جوان از بازوان اصلی این دانشمندان هستند. بدون وجود نخبگان جوان، سلسله‌ی علمی جامعه دچار آسیب جدی شده و ممکن است حتی در جایی قطع شده و دیگر تداوم نیابد. برخی از کشورهای پیش‌رفته که با کاهش جمعیت مواجه شده‌اند، با جذب جوانان نخبه از کشورهای دیگر این خلأ بزرگ را پر می‌کنند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۳۰
فریبا محمدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی